تارکوفسکی را برای فیلم هایش و نماهای شاعرانه اش میشناسند و نه برای عکس هایش، این عکس ها در واقع مجموعه ای شخصی اند و برای مقاصد شخصی گرفته شده اند، برای ثبت خاطره یا لحظه ای به یاد ماندنی از دید وی، او وسیله ای را به تازگی کشف کرده است به نام دوربین پولاروید که عکس را پس از مدتِ کمی از گرفته شدن، ظاهر شده و چاپ شده در قطعِ مخصوصِ شبهِ مربع در اختیارش قرار می دهد ولی قابلیت هیچگونه دستکاری در عکس را به مخاطب نمی دهد، به همین منظور عکاسی با آن در عین راحتی نیازمند شناخت و مهارت در عکاسی نیز می باشد، تارکوفسکی سوژه هایش را معمولا افراد، مکان ها و زمان های ارزشمند از نظر خودش انتخاب کرده است و آن ها را با زیبایی خاصی به تصویر کشیده است، عکس های او فضای کاملا شاعرانه و در عین حال وهم آلود و مرموز دارند، او با استادی خاصی نور را در کنترل خویش دارد و از آن به عنوان ماده خامِ عکس هایش استفاده می کند، تارکوفسکی گذر زمان را احساس می کند و قصد دارد زمان را بازایستاند. او به کوتاهی زندگی پی برده و آگاهانه قصد جاودانه کردن لحظات ارزشمندِ خویش را دارد، این تصاویر پولاروید، حسی اسرارآمیز و شاعرانه را در ما برمی انگیزد، اندوهی که حاصل دیدن چیزها برای آخرین بار است، انگار تارکوفسکی قصد داشته دیگران را به شیوه ای سریع و از کوتاهترین راه به لذت خود راهنمایی کند، این عکس ها زمان را متوقف کرده اند، اما بیش از همه نشان دهنده ی میل قلبی تارکوفسکی به شریک کردن دیگران است، حسّی چون وداعی جاودانه و شادمانه.