عنوان کتاب : زیبایی در عکاسی
نویسنده :رابرت ادامز
مترجم : کریم متفی
ناشر : دانشگاه هنر
نویسنده نقد : سارا حق پرست
معرفى کلى اثر و مؤلف آن
کتاب زیبایی در عکاسی اثری از رابرت ادامز اهل ایالات متحده امریکا و ترجمه کریم متقی است. کتاب در یک مجلد ۱۳۲ صفحهای عکسدار در قطع وزیری با جلد شومیز و وزن ۲۵۰ گرم است. قیمت کتاب ۴۵۰۰ تومان است که برای نخستینبار در سال ۱۳۸۸ توسط نشر دانشگاه هنر به زبان فارسی منتشر گردید و در سال ۱۳۹۱ در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه به چاپ دوم رسید.
رابرت ادامز عکاس امریکایی است که شهرتش در عکاسی بهدلیل گرفتن تصاویر سیاه و سفید از مناظر غرب آمریکا طی چهار دهه اخیر است. مساله اصلی او در آثارش تضاد موجود میان طبیعت زخمی و دگرگون شده توسط انسان و تاثیر فعالیتهای انسانی در مکانهای بیابانی و یا کمجمعیت است، یک جاده کنار زبالهها، یک جنگل خالی، یک خانه نیمهساخته... .
تحلیل بیرونى و خاستگاه اثر و مؤلف آن
عنوان کتاب Beauty in Photography است که در سال ۱۹۹۶ در نیویورک به چاپ رسید و در سال ۱۳۸۸ توسط کریم متقی به فارسی برگردانده شد. کتاب را انتشارات دانشگاه هنر منتشر کرده است که بیش از سی سال سابقه در نشر دانشگاهی و کتب مختلف در زمینه هنر را در کارنامه ی خود دارد.
کتاب زیبایی در عکاسی را کریم متقی با ترجمه روان و قابل درکی به فارسی برگردانده است. کریم متقی عکاس نام آشنا از استان آذربایجانشرقی است، وی دانشآموخته ادبیات انگلیسی (کارشناسی) از دانشگاه تبریز و کارشناسیارشد عکاسی از دانشگاه هنر است. وی سالهاست در حوزه عکاسی، تدریس و ترجمه متون تخصصی این رشته فعالیت دارد. متقی مترجم کتابهای « کلمات عکاسی (نشر:حرفه نویسنده) »، « ارتباط بیواسطه با پرترهها (نشر:مرکب سپید) »... و دهها مقاله در حوزه هنر عکاسی است.
کتاب زیبایی در عکاسی حاوی شش مقاله بر اساس سخنرانیهای رابرت ادامز است که در طی دوره ده ساله در دفاع از ارزشهای سنتی زیباییشناسی در عکاسی انجام شدهاند.
نویسنده (رابرت ادامز) اذعان میکند نوشتن بخشهایی از این کتاب بیش از ۲۵ سال پیش از نشر آن آغاز گردیده است. رابرت ادامز یک معلم است و درعین حال معتقد است که درک هنر نیاز به آموزش رسمی ندارد. او ریشه اصلی این مقالات را در سوالها و بحثهایی که دانشجوهایش مطرح کردهاند جستجو میکند و میگوید: احساس کردم میتوانم بر درک سنتی و اکادمیک این مباحث تکیه کنم.
تحلیل درونى و جایگاه اثر
این کتاب با تفکیک ۶ فصل مستقل به مباحثی چون: حقیقت و منظره، زیبایی در عکاسی، نقد خوب، عکاسی از شرارت، خلق هنری نو و آشتی با جغرافیا پرداخته است. او در قالب ارایه نظرهای عکاسانی همچون ماینور وایت، فرانک گولکه، سی.ای.هیکمن به بررسی فصلهای ذکر شده در نگاه این عکاسان میپردازد.
ادامز در اولین فصل کتاب « حقیقت و منظره » عکسهای منظره را راوی ۳ واقعیت میداند: (جغرافیا – اتوبیوگرافی – استعاره) تقسیمبندی که از منظر دیدگاههای کلاسیک به درستی تنظیم شده است و ذهن مخاطب را از آشفتگی مفاهیم مربوطه درمیآورد.
آدامز ادعا میکند که ما عکسهای منظره را از طریق تجربیات زندگیمان تفسیر میکنیم، برای مثال میگوییم این صحنه مهم است یا نه؟ که میتوان گفت این فقط به تفسیر ما از عکس محدود نمیشود و بطور خودکار شامل همه نشانهها و عوامل مبهم که با آن مواجه میشویم، میشود.
در فصل دوم « زیبایی در عکاسی» رابرت ادامز زیبایی را در نظر میگیرد و سعی میکند زیبایی را در چهارچوب تعاریف سنتی و فراگیر آن بسط دهد. نیمه اول این بخش ماهیت زیبایی را مورد بررسی قرار میدهد. ادامز به دنبال عناصر ویژهای است برای توصیف کیفیت عکسهای خاص. که در واقع دیدگاه جالبی را برای خواننده ایجاد میکند. او زیبایی را فرم میداند و ارزش فرم را تا سطحی بالا میبرد که انتزاع (فرم مفهومی) را قابل پرستش میداند. او در بخش دوم مطرح میکند آیا همه عکسهای مهم زیبا هستند؟ و جواب میدهد حقیقت زیبایی و زیبایی حقیقت است. او ادعا میکند همه عکسهای مهم زیبا هستند و در واقع برخی آزاردهندهاند مثل عکس کاپا از مرگ سرباز جمهوریخواه.
در فصل سوم «نقدخوب» مقاله با بیانیه نسبتاً افسردهایی شروع میشود که اغلب عکاسان نمیتوانند تنها با هنر عکاسی خود زندگی کنند زیرا همه در این عصر به مدد تلفنهای همراهشان عکاس هستند. از نظر من این حرف تنها تا حدی درست است زیرا در اغلب آن عکاسیها، تنها اتفاق، ثبت فنی تصویر است و نتیجه آن، غالباً تصاویری است که خالی و تهیاند. ادامز معیارهای قابل توجهی را برای نقد خوب بیان میکند: صداقت، شفافیت، عدالتخواهی. او تاکید میکند که نباید براساس بیوگرافی هنرمند تبعیض قائل شد و به درستی وظیفه منتقد را کمک به عکاسانی میداند که از تنها دشمنان خود (عکسهای بدشان) شکست خوردهاند. ادامز تاکید می کند که انتقاد باید به پرسشهای زیر پاسخ دهد: هنرمند تلاش میکند چه کاری انجامدهد؟ او این کار را انجام داده است؟ آیا ارزشش را داشت؟ در واقع ادامز نقد خوب را به نوعی نقد ساختارگرا یا فرمالیسم میداند، او از طفره رفتن و مطرح کردن حواشی و نظرات شخصی منتقد بر کلیت موضوع دوری میکند و نقد را در چهارچوب اثر و گفتمانی که هنرمند ایجاد کرده، مناسب و مفید میداند.
در فصل چهارم (عکاسی از شرارت) او به بررسی شیطان میپردازد و مقاله را با بیان این که امکان دارد عکسهایی از مکانهایی که از آنها نفرت داشته را دوست داشته باشد؟ آغاز میکند. ادامز هنرهای بصری ایستا را راویان مناسبی از شرارت نمیداند. و ادعا میکند رسانههای هنری روایی مثل رمان و نمایش، شرارت را به شیوه بهتری بررسی میکنند. به نظر میرسد ادامز عکاسی در این زمینه را ضربه زننده و پیامآور مناسبی برای مخاطب اش نمیداند. اما در عین حال بیان میکند که ما به هنرمندانی که ویتنام را به تصویر کشیدهاند بدهکاریم!
در فصل پنجم (خلق هنری نو) ادامز به کاوش هنر جدید میپردازد. او اظهار میکند هنر اگرچه باید همواره نو باشد اما هنر در شیوههای ژرفاش هیچگاه جدید نیست و خاصیت تکرارپذیری ظاهری هنر موجب دلگرمی است. این مقاله بسیار تفکربرانگیز است زیرا که تجدد همیشه چالشبرانگیز بودهاست و هنر طی سالها پیام «انسجام، شکل و معنا » را تکرار کرده است. مقاله نقل قولی از « مارک توبی » دارد که میگوید هیچ هنرمند جوانی نمیتواند بزرگ شود مگر آن که با هنرمندی بالغتر از خود به رقابت برخیزد. این از نظر من نسبتاً ناعادلانه به نظر میرسد چراکه: آیا ایدهها، سبکها و رویکردهای جدید چیزی غیر از آزمایشها هستند؟ دلیل تغییر این است که هنر باید دوباره متولد شود و ما به سرگرمیهای غافلگیرکننده نیاز داریم. در آخر او عکاسی را به دلیل تغییرات مداوم در تکنولوژی آن، ذاتاً حاوی نوآوری میداند. فلذا عکاسی خود زندگی است و نه یک مد!
در فصل ششم، آشتی با جغرافیا، او در این فصل آثار متقابل سه عکاس را بررسی میکند:
ماینور وایت: این فصل با بررسی آثار وایت شروع میشود. کسی که میگوید عکسهای خوب باید ما را به زندگی هدایت کنند و از جهتی دیگر آن ها باید به حقیقت وفادار باشند و نشان گر جهانی باشند که میشناسیم، تا با بیننده ارتباط برقرار کنند. با اینحال به نظر میرسد این مساله در تضاد با واقعیت عکسهای ماینور وایت است. زیرا او عمدتاً از هیچ مقیاسی استفاده نمیکند و واقعیت را به سوی انتزاع میکشاند. وایت همچنین گاهی زیبایی تخریب کننده را مثل ترکیبی از انزجار و شگفتی در برخی عکسهایش به تصویر میکشد، مثل تصویر سوراخهای یک تفنگ!
فرانک گولکه: ادامز به عکاسی از عواقب ناشی از یک طوفان میپردازد که از ایالت تگزاس گذشته است. او ادعا میکند که این عکسها استعارههایی هستند ناشی از تخریب گردباد، که نشاندهنده یک نظم و فرم در میان بینظمی است.
ادامز در بخش نهایی به بررسی آثار سی.ای.هیکمن میپردازد: ادامز به تصاویری میپردازد که شامل طبیعت و برساختههای انسان هستند (طبیعت مسکونی). او به ما می گوید این تصاویر بنیادی هستند زیرا بر کیفیت ماندگار طبیعت در مقابل طبیعت زودگذر انسان تاکید میکنند. با توجه به نزدیک بودن این بحث به علایق و عکسهای ادامز میتوان گفت این تعابیر و تفاسیر بسیار عمیق و تامل برانگیزند. او آگاهی مردم از سرزمینهای نادیده را حائز اهمیت میداند و آنها را گونهایی ابزار تبلیغاتی برای حفظ سرزمین میداند.
نقد و ارزیابى اثر: نقد درونساختارى و نقد برونساختارى
ادامز در کتاب زیبایی در عکاسی با تکیه بر سیل استنادها و مثالها دیدگاه کلاسیک خود را در مورد مسایل زیبایی شناسی مطرح میکند. در واقع میتوان گفت عقاید او مد نیست و در دفاع از ارزشهای سنتی است و برای کسانی که هنوز با اصطلاحات ارسطویی مانند حقیقت، فرم و زیبایی، سروکار دارند جالب توجه است.
انسجام، نگرانی ادامز است، زیرا معرف زیبایی است. و این تعبیرِ ادامز او را در جرگه طرفداران فرمالیسم مدرن قرار میدهد. ادامز به جای این که نگران شکلی باشد که توسط رسانه تعیین میشود، آن را در زندگی با نظم بزرگ تر جهانی میبیند، که هنر تلاش میکند دوباره آن را کشف کند. او میپرسد آیا زیبایی و هنرها تسلایی بر زندگی هستند؟ و چرا امروزه علاقه به عکاسی گسترش یافتهاست؟ آیا محصول هنرمند ارزش اش را داشته است؟ این سوالات مبیّن دیدگاه سنتی ادامز هستند.
آنچه آقای ادمز در این مقالات بیان میکند، فراتر از عکاسی است. او با esthetic issues که اندیشمندان را از زمان افلاطون درگیر کرده است، دست و پنجه نرم میکند و در نهایت به نظر میرسد که به سختی میتواند استدلالهایش را به سمت رسانه برگرداند. به خصوص زمانی که سعی میکند برای عکاسی موقعیتی متمایز در برابر سایر هنرها ایجاد کند.
سوالاتی در کتاب مطرح شده است که به تفکر عمیق در باب عنصر عکاسی یاری میرساند. ترجمه کتاب روان و پانوشتها بسیار به کفایت و یاری دهنده در شناخت واژههای لاتین در این زمینه هستند.
در آخر، از نظر من، این کتاب به عنوان یک مطالعه آموزشی- انتقادی برای آشنایی با ارزشهای سنتی عکاسی و فلسفه آن ها، به علاقمندان این رشته قابل توصیه است.