چکیده این متنی است پیرامون کتاب «تکان نخور» نوشتهی سالیمان، مموار یا زندگی نگارهای که سالیمان به بهانه دریافت دعوتنامه به سخنرانیهای مسی دربارهی تمدن آمریکا در هاروارد شروع به نوشتنش کرده. زندگی نگارهای پر از جزیی پرماجرا، دراماتیک و درعینحال ساده و صمیمی. اینکه چطور بازگشت به خویشتن و واکاوی گذشته دریچهای تازهای از خودمان را پیش رویمان میگذارد و در شکلگیری هویت اجتماعی ما نقش دارد و چطور این خود واقعی و حقیقی تحت تأثیرگذشته، محیط، ژنتیک و تجربه زیسته میتواند در تولید اثر هنری راهگشا و تأثیرگذار باشد.
مقدمه روایت راهی ست برای شناخت خودمان. فقط بهواسطهی روایت است که ما خود را به مثابه موجوداتی فعال در بستر زمان میشناسیم.1 سالیمان در تکان نخور بیش از هر چیز دست به شناسایی خودش در بستر زمان زده. اینکه چطور گذشتهی یک فرد در شکلگیری فردی او مؤثر بوده و چگونه تجربهی زیستهی آدمی در شکلگیری ذائقهی هنریاش تأثیرگذار است. نگارنـده تـلاش میکنـد بر اساس چهـار سـنجهی زیر کتـاب را نقـد و تحلیـل کند: 1. معرفـى کلـى اثـر و مؤلـف آن 2. تحلیـل بیرونى و خاسـتگاه اثر و مؤلـف آن 3. تحلیل درونـى و جایـگاه اثـر 4. نقـد و ارزیابى اثر
1. معرفى کلى اثر و مؤلف: کتـاب تکان نخور (خاطراتی همراه با عکس سالیمان)، در یک مجلـد 400 صفحهای، در قطـع رقعی و بـا کاغـذ کاهى چاپشده. قیمت کتـاب 35000 تومان و در زمستان 1396 به شـمارگان 1100 عدد منتشرشده اسـت. کتابی که با عنوان «hold still» در سال 2016 توسط انتشارات «Back Bay Books» به زبان انگلیسی چاپ شده است. عاطفه احمدی مترجم کتاب است و عکـس روى جلـد کتـاب در ایران از عکسهای مجموعه face نگارنده است. مضمـون کتاب دربارهی تجربهی زیسته و عکاسـى اسـت. سالیمان عکاس آمریکایی است که سال ۱۹۵۱ در ایالت ویرجینیای آمریکا به دنیا آمد. سالی ترجیح داده است در شهر مادری خود زندگی کند و در همان جا به حیات هنریاش ادامه دهد. او فارغ تحصیل کالج Hollins در مقطع کارشناسی ارشد نویسندگیست و برای عکسهای قطع بزرگ سیاهوسفیدی که از کودکانش گرفته، شناخته شده است. سالیمان تا به حال جوایز معتبری را از آن خودکرده است. آثارش توسط موزههای معروف و شناختهشدهای چون موزهی هنرهای مدرن، موزهی هنر نیویورک و همچنین موزهی هنر واشنگتن خریداری شده است. مجله تایم، مان را به عنوان «عکاس سال ۲۰۰۲» معرفی کرد. در سال ۲۰۰۶ مستندی از زندگی وی و پروژهی «آنچه میماند» ساخته شد که به جنبههای زیباییشناسی و هنری کارهای سالی پرداخته است.
2. تحلیـل بیرونى و خاسـتگاه اثر و مؤلـف آن: کتاب را انتشـارات حرفه هنرمند منتشـر کرده اسـت. انتشـاراتی که تمرکزش بیشتر در حوزهی ادبیات و هنر است. تکان نخور را میتوان زیرمجموعهی کتابهای خودنگاره این نشر قرار داد. به نظر میرسد ناشر به خوبی از جایگاه داستان و خودنگاره در ادبیات امروز آگاه است چراکه خودنگارههای دیگری از شارل بودلر و ادوارد لو و ... در کارنامهی کاریش دیده میشود. در تعریف خودنگاره یا اتو پرتره میتوان گفت: «متنی روایی که غیرداستانی و مبتنی بر واقعیت است اما به لحاظ دراماتیک و تخیل شبیه داستان نیست». فرمی از ادبیات که سالهاست توسط افراد مختلف نوشته میشود و مخاطبان خاص خود را دارد. اگر یکی از راههای خوب نوشتن را تجربهی زیسته بدانیم. خودنگارهها را میتوان جدای از ماهیت شکلگرفته نشان در دستهبندی مواد خام داستان نویسان و فیلمنامه نویسان قرار داد.
3. تحلیل درونـى و جایـگاه اثـر سالی مان در مقدمه تکان نخور از شکلگیری و روند کتابش مینویسد. اینکه چطور دریافت دعوتنامهای از سخنرانیهای مسی هاروارد او را بهصراحت نوشتن زندگی نگارهاش میاندازد. او بعد از دریافت دعوتنامه با این پرسش روبرو بوده که آیا قرار است عکسهای خانوادگیاش را توجیه کند؟ و موضوعاتی را تیتر وار مطرح میکند که همواره به آنها توجه داشته: - کاوش عمیقاً شخصیاش در مناظر جنوب آمریکا - ماهیت میرایی (و میرا بودن طبیعت) - به تصویر کشیدن فضای خصوصی همسرش -رد ماندگاری که بردهداری بر جهان اطرافش گذاشته این چهار عنوان مباحثی است که مان در فصول بعدی کتابش به آنها اشاراتی دارد و در روند شکلگیری مجموعههایش تأثیرگذار بوده. مان ادامه میدهد که بعد از پذیرفتن پیشنهاد سخنرانی شروع میکند به گشتن درجایی که به گفتهی ویلیام کارلوس از آن دست خالی برنمیگردد. «فضای بومی». او ما را با خود به این فضای بومی میبرد. به ویرجینیا، جایی که در آن به دنیا آمده، قد کشیده، عاشق شده، بچههایش را به دنیا آورده و زندگی کرده و با دوربینش شاهد رد زمان بوده. او با تغییر سیر وقایع در فصلها در ساختار کلی کتاب تنوع ایجاد کرده است. با رفتن سراغ گذشتهی فراموششدهاش در جعبههای زیرشیروانی توانسته به گذشتهای که او را شکل داده و به آدمی تبدیلش کرده که امروز با نام سالیمان شناخته میشود، نقب زده است. دفترهای خاطرات، نقاشیها و عکسهای یادگاری به جا مانده از خانوادهاش که دههها ست دست نخورده در جعبهها باقیمانده. سالیمان درروند نوشتن زندگی نگارهاش در فصول مختلف به خلقیات کودکی و نوجوانیش اشاره میکند از علاقهاش به اسبها میگوید و اینکه چطور بعدها این علاقه او را به لریمان، همسرش پیوند میدهد. روایت اینکه چطور مزرعهی به آن بزرگی را به چنگ آوردهاند. زمینی که دوستش داشته و در شکلگیری شخصیت او تأثیر زیادی داشته. او در چندین فصل اشاراتی به خانوادهی خود و همسرش دارد و از مخالفتهای خانوادهی مان در ازدواجش با لری میگوید؛ حادثهی مرگ خانواده لری را با تمام جزییات بازگو میکند. از اینکه چطور دوربین قطع بزرگش را موقع زایمان آخرش به بیمارستان برده تا از خودش عکس بگیرد. از منتقدینی میگوید که از برهنگی بچههای سالی در عکسهای خانوادگیاش شکایت داشتند. از پدرش میگوید و اینکه چقدر دوست دارد شبیه او باشد همانقدر قوی و با اراده. از طبیعت فوقالعادهی ویرجینیا و محل زندگیاش برایمان میگوید و اینکه نورها و رنگهای جاری در آن چقدر در نگاه کردن او به اطراف مؤثر بودهاند. از تاثیر ژنتیک در ایجاد لایههای پنهان شخصیت افراد و از مفهوم سرزمین برایمان می گوید. مان با قرار دادن همهی اینها در کنار هم به ما می گوید که چطور تجربهی زیستهی او در سالیان متمادی شخصیت عکاسانهی او را شکل داده و او را به سمت موضوعاتی سوق داده که همواره با آنها درگیر بوده است. مفاهیمی چون خانواده، سرزمین، مرگ و ... مان این جزییات و کلمات بینهایت ساده و درعینحال دراماتیک را در چهار بخش شرح میدهد که هر بخش بهصورت مجزا به زیر مجموعههای دیگری تقسیم میشود و درمجموع با 22 عنوان کتابش را به پایان میبرد.
4. نقـد و ارزیابى اثر اگر یکی از ویژگیهای خودنگاره را خود افشاگری بدانیم باید برای مان نمرهی عالی را در نظر گرفت چراکه او در کلیت کتاب چیزی را از مخاطب پنهان نمیکند؛ و رازی را ناگفته باقی نمیگذارد. «من با این نظریه موافقم که اگر میخواهی خاطرهای را دستنخورده نگهداری، نباید زیاد به یادش بیافتی چون هر بار که آن را مرور میکنی ناگزیر تغییرش میدهی. حس تجربهی اولت را به خاطر نمیآوری بلکه آخرین باری را به یاد میآوری که مرورش کردی. هر بار تغییرات کوچکی راهشان را آرام به خاطره باز میکنند و همین است که کار کشیدن از حافظهمان ما را به گذشته نزدیکتر نمیکند، بلکه دورترمان میبرد». او حتی حاضر است این دوری را به جا بخرد اما لایههای پنهان گذشتهاش را با ما شریک شود. این بیپروایی در گفتار در عکسهای مان هم به چشم میخورد و بارها و بارها بابتش نقدهای تند و صریحی را شنیده اما از پا ننشسته و ادامه داده و به گفتهی خودش: «هیچچیز در نظام طبیعت یا جامعه بیرحمتر و سرسختتر از زنی نیست که شوق برنده شدن دارد». تکان نخور ترجمهی روانی دارد و عاطفه احمدی مترجم این کتاب بهخوبی توانسته از عهدهی این مهم بیرون آید. تنها نکتهی منفی کتاب را میتوان نداشتن زیرنویس عکسها دانست. عکسهایی که در جایجای کتاب و بهصورت پراکنده وجود دارند اما شرحی برای آنها نیست.
«وقتی حیوانی، مثلاً خرگوش در دشت باز محافظتشدهای در نزدیکی پرچینی میخوابد، سنگینی و گرمای تنِ چمباتمه زدهاش ردی روی زمین میگذارد. علفهای زیر حیوان اغلب شبیه لانهی پرندهها به هم گره میخورند، و شاید واقعاً پنجههای ظریف حیوان پیش از آنکه برای خوابیدن جاگیر شود، آنها را میگیرد و به هم میپیچاند. این گودی نرمِ توی علفها، این رد بهجامانده از تن خرگوش، برای خودش اسمی دارد، اسمی منسوخ اما زیبا: میوس. هرکدام از ما ردی از خودمان برجهان باقی میگذاریم که به طریقی شکل ما را دارد». مان در تکان نخور این رد مانده برجهان را با نهایت دقت و ظرافت برای ما شرح میدهد.