عنوان : نمایشگاه چشم اندازهای پیش رو(تاملی بر دگردیسی مناظر ایران)
نویسنده : صبا تفقدی، فاطمه فانی، نگار کریم پور
نویسنده: صبا تفقدی
"چشماندازهای پیشِ رو" مجموعهای از آثار عکاسان جوانی است که با نگاهی انتقادی به ثبت مناظر تغییر یافتهی امروز ایران پرداختهاند.
پاراگرافِ بالا بخشی از شرح موضوع نمایشگاه از آقای مقیمنژاد است. همانگونه که گفته شد عکسها قصد بیان این را دارند که جامعهی مدرن امروزی و پیشرفت جوامع و تمدنها چه تاثیری بر روند طبیعی اکوسیستم زمین و مناظر طبیعی اطراف ما گذاشته اند، همانگونه که از آن به عنوان "تاملی بر دگردیسی مناظر ایران" یاد شده است.
هدف نخست این نمایشگاه واکاوی دیداریِ مناظر ایران و نمایش بخش کوچکی از ناگواریهایی بوده است که همواره انکار شده یا کوچک شمرده شدهاند.
چیدمان و نحوهی ارائهی عکسها خوب و مبتکرانه بودند، و عکسهای هر عکاس از دیگری قابل تشخیص و تفکیک شده بودند.
اما چیزی که در نگاه کلی به این مجموعهی گروهی به چشم میخورد شبیه بودن بیشترعکسها است، نکتهی قابل ذکر دیگر دربارهی عکسها نحوهی برخورد با این موضوع است. عکسها بیشتر درصدد نمایش زیباییهای این معضلات هستند تا یادآوری این نکته که این دگردیسی چه تاثیری در طبیعت و زندگی مدرن امروزی دارد.
هر چند گفتهی من شاید به غلط اینگونه برداشت شود که اگر عکسها زشت دیده شوند یا کادر بد و نور بدی داشته باشند آنگاه است که میتوان گفت عکسها حق مطب را ادا کردهاند، اما چنین نیست.
این عکسها بیشتر از اینکه نگاه انتقادی داشته باشند، نوعی بیان زیبایی شناسی دارند و آنچنان که باید و شاید مخاطب را به فکر درباره عکسها وا نمیدارند و آنطور که باید تلنگری بر ذهن مخاطب دربارهی تحولات زمین و تخریبها ندارند.
عکسها به شکل زیبایی، بیشترعادی سازیِ این مناظر تخریب شده را متذکر میشوند. به عنوان مثال عکسی از رسا هزارخوانی که در توچال گرفته شده، عکسِ کوهی با بکگراندِ غروب خورشید با ابرها و تاشهای زیبای نور است که لولهی گاز، برحسب اتفاق از کوه به سمت پایین کادر کشیده شده، این عکس بیش از اینکه نگاه انتقادی و تفکروارانه به دخالت انسان و بعضا دگردیسی را نشان دهد بیشتر توجه مخاطب را به سمت منظرهی آسمان و بازی نور و سایهی روی کوه جلب میکند؛ حتی لولهی گازِ کشیده شده روی زمین، خود همچون عنصری هدایت کننده در کادر، چشم را به همان سمت هدایت میکند. البته گفتهی من به این عکس ختم نمیشود و عکسهای دیگری نیز هستند که نگاهی اینچنینی دارند.
اما در میان انبوه عکسهای شبیه به هم، عکسهایی نیز با تقریر نمایشگاه برابری دارند. مانند عکسهایی که از ساختهها و لوازمِ غیرِ مرتبطی گرفته شده که در طبیعت رها شدهاند، که البته ازاین نوع عکس نیز تعداد قابل توجهی موجود بود. اما در هر صورت نباید از ذکر این گفته غافل شد که این عکسها بیشتر ردِ پای انسان در طبیعتاند تا دگردیسی.
یکی از عکسهایی که بیشتر با آن ارتباط برقرار کردم چه از حیث موضوع و چه از نظر سوژه، عکسی بود از اقای فرهاد منطق؛ عکس با فورگراندی وسیع، زمین خاکی و بلااستفادهای را نشان میدهد که در بکگراند، تهران و ساختمانهایش دیده میشود اما نکتهی زیبا دربارهی این عکس، سایهی یک درخت بلند است که روی این زمین خاکی و بی برکت روبه روی دوربین افتاده در حالی که خودش در کادر نیست که به نظر من عکس قابل توجهی است هر چند من اگر جای عکاس بودم عکس را سیاه و سفید میگرفتم.
در کل، نمایشگاه، موضوع قابل بحثی داشت اما آنگونه که باید درست به آن پرداخته نشده بود وعکسهایی بودند که مشابه آنها را نه تنها درهمان نمایشگاه بلکه بارها در نمایشگاههای دیگر نیز مشاهده کردهایم، شاید انتظار میرفت ابتکار عمل جدیدی در پرداخت موضوع شاهد باشیم.
نویسنده: فاطمه فانی
نمایشگاه فوق شامل ۹۹ اثر از آثار ۴۰ عکاسِ جوان ایرانی است. کارها به صورت تک عکس، دو عکسی و چند عکسی، رنگی و سیاه و سفید چیدمان شدهاند. تمامی عکسها قاب بندی شده، بعضی با پاسپارتو و بعضی بدون پاسپارتو با قابهای کاملا پر شده با عکس هستند. همهی آثار، کادرهای افقی دارند. تقریبا در تمامی عکسها زاویه دید عکاس از روبهرو میباشد.
عکسهای مجموعه ترتیب خاصی از نظر قرارگیری در فضای نمایشگاه ندارند،از این نظر، دست بیننده برای تماشای اثار باز است. تعداد زیادی از عکسها به طور کامل از هدف اصلی مجموعه یعنی نگاه انتقادی به مناظر تغییر یافته ایران دور هستند. در آنها اثری از دغدغهی ذکر شده در استیتمنت دیده نمیشود. صرفا عکاسی از طبیعت با یک المان انسانی هستند. گویی عکاس با یک ذهنیت کلی راجع به فراخوان نمایشگاه اولین چیزی که به چشمش خورده را ثبت کرده است. همهی عکسها مستند نگاری نیستند. بعضی از آنها به نظر چیدمان شده و بعضی حتی فاین آرت محسوب میشوند. برخلاف جریان کلی، مجموعه سعی شده است زیبا عکاسی شود.عکاسان مجموعه آنقدر درگیر کادربندی و نور و ترکیب بندی اجزا شدهاند که از موضوع اصلی غافل ماندهاند.
برای نمایشگاههایی از این دست، با تعداد زیادی کار، مواجه شدن با این مشکل یعنی همخوانی نداشتن آثار، امری طبیعی است. اما با کمی تامل شاید این پیشامد قابل پیشگیری بود. به نظر من عکسها دلالتگر نیستند و آنقدر بیان تصویری قوی ندارند که بتوان گفت مجموعهی موفقی بوده است.