همارزي و تناظر شيوههاي تجسمي- تصويري در ایران در گذری 50 ساله
پادکست، ویدئو این مطلب:
عنوان مقاله :همارزي و تناظر شيوههاي تجسمي- تصويري (نقاشي، گرافيك، عکاسی) در ایران در گذری 50 ساله(1330 تا 1380 شمسي)
نویسنده: محمد خدادادی مترجم زاده- عضو هیئت علمی دانشگاه هنر- تهران، ایران
نشریه :فصلنامه حرفه هنرمند، شماره 53، زمستان 93
سال نشر :زمستان 1393
چکیده در اين جُستار تلاش ميشود، مناسبات فرهنگي- هنريِ شيوههاي تجسمي هم سو با روند تكامل نسبيِ آنها در دورهي مورد نظر، به تحلیل درآيد؛ و بر اساس یافته ها و برهان طرح شده، چشمانداز مناسبي از هماننديها و ناهماننديهاي این شیوه ها فراهم آمده؛ و با ارزيابيِ ماهيت و عملكرد آن ها در اين دورهي زماني، نقش هر یک در شكلدهي به پيكرهي هنرهاي تجسميِ كشور ترسيم شود. نگارنده با توجه به تحرک های فرهنگی دهه های ده و بیست ، نوسازی و تغییر را مهم ترین عامل جهت دهنده به شیوه های تجسمی در دهه های سی و چهل میپندارد. و به دنبال آن: براي سالهاي دههي سی: مدرن سازي را به عنوان محور اصلي فعالیت های هنری؛ براي دههي چهل: رويكرد به ايرانييت، و توجه به نمادهاي ملي- مذهبي؛ برای دههي پنجاه: تمايز هنر دولتي از هنر غير آن، و گسترش نگاه واقعگرا- انتقادي؛ براي دههي شصت: انفصالوتغييردر روال هنر، وآغاز همنشينيِ سه شيوهي تجسميدردانشگاه ها؛ و براي دههي هفتاد: كثرتگرايي سَبكها و گسترش پايگاههاي هنري را به مثابهی مهم ترین ویژگی های تعمیم پذیر به هر سه شیوه درنظر می گیرد. در ادامه برای تعیین وضعیت هر یک از شیوه ها، فرضيهي "چرخهي تكامليِ مراحل هنر معاصر: تكوين، اوج، تجزيه" را به¬کار می گیرد و درمی یابد که: سهشيوهي تجسمي بهرَغم شباهتها و حضور در مجموعهي هنرهاي تجسمي، در پيمايش چرخهي تكامليِ هنر معاصر در مرتبهي همساني قرار ندارند. اينشيوهها در ذات، پايگاه اجتماعي، كاركردها و ...، يكسان و يكنوع نبودند؛ و رابطهي آنها در مجموعهي هنرهاي تجسمي براساس همانندي نيست، بلكه با ماهيت متفاوت، نقشِ مكملِ يكديگر را دارند. كليد واژه: نقاشي، گرافيك، عكاسي، معاصر.